بدائع السلک فی طبائع الملک (کتاب)«بدائع السلک فی طبائع الملک» تالیف ابوعبدالله ابن ازرق (متوفی ۸۹۶ ق) با موضوع علم سیاست و به زبان عربی نوشته شده است. ۱ - معرفی اجمالیاین کتاب خلاصهای است از مقدمه تاریخ ابن خلدون به علاوه اضافات مفیدی است؛ مانند ادب الدنیا و الدین که مجموعهای است از آیات و روایات که به دنبال هم نقل گردیده و جابه جا ضرب المثلها و ماثورات تاریخی نیز بر آن افزوده شده است. مقری درباره کتاب میگوید: «کتابی است مفید در موضوع خودش که خلاصه کلام ابن خلدون در مقدمه تاریخش به همراه زوائد کثیری بر آن میباشد.» ۲ - ساختار کتابکتاب به دو جزء تقسیم شده که جزء اول حاوی دو مقدمه و دو کتاب و جزء دوم نیز مشتمل بر دو کتاب است. هر یک از کتابها نیز در دو باب تدوین شده است. پایان بخش کتاب نیز یک خاتمه متشکل از دو مقدمه و دو بخش است. ۳ - گزارش محتوانزدیک به نیمی از کتاب- دو مقدمه، کتاب اول و تقریبا تمامی کتاب چهارم- از مقدمه ابن خلدون نقل شده است. در باب اول از کتاب دوم نقل قولهای مقدمه چندان زیاد نیست و در باب دوم همان کتاب و کتاب سوم و خاتمه یعنی بخشهایی از کتاب که به مسائل اخلاقی مربوط میشود، تقریبا هیچ نقل قولی از ابن خلدون نمیتوان یافت. محتوای این بخشها از قرآن و حدیث و نیز کتابهایی مانند العهود الیونانیه ، افلاطونیات و سیاست منسوب بارسطوه ارسطو فراهم آمده است. آنچه در کتاب بدائع السلک بدون تاثیر پذیرفتن از مقدمه ابن خلدون آمده، مباحث مربوط به «اخلاق اسلامی» است که بر اساس منابع شرعی، فلسفی و شبه فلسفی تالیف شده است. ۳.۱ - مقدمهدر مقدمه تحقیقی ابتدای کتاب شرح حالی از مولف و شیوه تحقیق کتاب بیان شده است. نویسنده در مقدمه اول به مسائل بیست گانهای اشاره کرده است که بر مطالعه عقلانی قدرت سیاسی (ملک) تاکید دارد. ابن ازرق در مساله اول، به تبع حکما، انسان را مدنی بالطبع دانسته است و در موافقت با ابن خلدون بیان میکند که اجتماع بشری یعنی عمران جهان ضروری است. در مساله دوم، از عوارض اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پنج گانه ابن خلدون در تحلیل جامعه بحث میکند که عبارتند از: جامعه بدوی ؛ ثغلب که بر مبنای عصبیت به سلطنت (ملک) تبدیل میشود؛ جامعه شهری ( عمران حضری )؛ معاش که بنا به تعریف به گذران و تهیه رزق و کسب مربوط میشود، و بالاخره کسب علوم. بیشتر مسائل مقدمه اول مربوط به مباحثی است که ابن خلدون در تمایز میان عمران بدوی و عمران حضری و در خلقیات افراد آورده است. ابن ازرق در این مقدمه به تنظیم مطالب متشتت مقدمه ابن خلدون پرداخته است و شیوه بیان او بیشتر جنبه تعلیمی دارد. ۳.۲ - مقدمه دوموی در دومین مقدمه به تاسیس اصول مربوط به بحثی شرعی در باب قدرت سیاسی پرداخته و آن را در بیست فاتحه بیان میکند. در نخستین فاتحه، ضرورت وجود مرجعی را متذکر میشود که به تبع ابن خلدون آن را وازع (بازدارنده، حاکم، شهریار) مینامد. در فاتحه دوم، این مساله را طرح میکند که وازع میتواند از قدرت خود سوء استفاده کند، اما این تجاوز از حق در مقایسه با شری که ممکن است در فقدان وازع ناشی شود، بسیار ناچیز است. در فاتحه چهارم، ابن ازرق یادآور میشود که مطابق نظر اهل سنت وجود امام شرعا ضروری است و اجماع فقها نیز بر این ضرورت جاری شده است. در فاتحه پنجم، نظریه ابن خلدون در تمایز میان ملک و خلافت و اشکال سه گانه سیاسات- یعنی خلافت، سلطنت طبیعی و سلطنت سیاسی- را خلاصه میکند و اظهار میدارد که فقط خلافت میتواند سعادت دنیا و آخرت را تامین نماید. نویسنده همین طور در هر فاتحه مطلبی را بیان میدارد تاب اینکه در فاتحه بیستم، صلاح و فساد سلطان را مایه صلاح و فساد رعیت میداند. ۳.۳ - کتاب اولابن ازرق در نخستین کتاب به تعریف «حقیقت سلطنت، خلافت و دیگر صور ریاسات و شرط وجود آنها» میپردازد و آن را در دو باب ارائه میدهد: در باب نخست سه دیدگاه وجود دارد که عبارتند: از تعریف سلطنت به طور کلی، خلافت و سایر ریاسات که ریاست دینی بنی اسرائیل و مسیحیان از آن جمله است. وی به دنبال این مطلب، از گروههای انسانی صحبت میکند که در تحول سیاسی خود به مرحله سلطنت نرسیدهاند. تاثیر ابن خلدون و مقدمه او در این باب و به ویژه در فقرات مربوط به کتب مقدس یهودیان و نصارا آشکارتر از جاهای دیگر به چشم میخورد. باب دوم از کتاب اول به سه بخش تقسیم میشود: نخستین بخش به این مساله مربوط میشود که منشا وجود و شرط سلطنت را باید در نیاز جامعه به یک قوه قاهره (وازع) پیدا کرد. بخش دوم در بیست مساله به بحث عصبیت پرداخته و مجموعه نظریات پراکنده ابن خلدون که در مقدمه درباره «دیالکتیک پیچیده قدرت در جوامع عربی- اسلامی» آمده است، به طور منظم باز میکند و بخش سوم به تحلیل جنگ به عنوان مهمترین تظاهر طبیعی تعارض بیان عصبیتها میپردازد. ۳.۴ - کتاب دومدر دو باب، سلطنت و شالودههای اصلی (ضروری) و فرعی بنای آن را مورد بررسی قرار میدهد. نخستین باب به «افعال» یا نهادهایی مربوط میشود که به سلطنت، صورت وجودی میبخشد. ابن ازرق در این فصل، بیست رکن قدرت را برمی شمارد که عبارتند از: ۱. انتخاب وزیر؛ ۲. تقویت شریعت؛ ۳. تشکیل ارتش؛ ۴. تنظیم مالیه؛ ۵. عمران یا اقتصاد؛ ۶. اجرای عدالت؛ ۷. ترتیب مناصب دینی؛ ۸. ترتیب مناصب سیاسی (سلطانیه)؛ ۹. احترام به احکام سیاسی؛ ۱۰. تشکیل شورایی از خبرگان و فرزانگان؛ ۱۱. استماع نصیحت شرعی شیوخ؛ ۱۲. نظم و نسق دادن به امور اداری بر مبنای تدبیر ؛ ۱۳. انتصاب استانداران (ولاة) و ماموران مالی (عمال)؛ ۱۴. انتخاب اطرافیان سلطان؛ ۱۵. ترتیب تشریفات مجالس؛ ۱۶. تشریفات نزول اجلال؛ ۱۷. رسیدگی به خواص و نزدیکان؛ ۱۸. احترامات نسبت به علمای دین، اعیان و سران قوم؛ ۱۹. اعطای هدایا به خدمتگزاران سابق؛ ۲۰. خیرات و مبرات در جهت جاودانگی یاد شهریار. در بخشهای بعدی کتاب، ذکری از ابن خلدون به میان نیامده و تنها به بیان مسائل مربوط به احکام شرعی و اخلاقی بسنده شده است. باب دوم از کتاب دوم با مقدمهای در تعریف فضیلت و فضایل اصلی آغاز میشود. آنگاه ابن ازرق در ۲۰ بخش (قاعده) به تحلیل فضایلی مانند عقل ، علم ، شجاعت ، عفت ، سخا ، حلم میپردازد که باید شهریار به آنها آراسته باشد. مجموعه مباحث این باب نشان میدهد که تحلیل ابن ازرق دارای صبغهای دینی است. ۳.۵ - کتاب سومبه بررسی تکالیفی میپردازد که سلطان برای استقرار ارکان قدرت خود باید بدانها عمل کند. مقدمه کتاب، اعمالی را که از نظر شرعی و سیاسی میتواند مانع رسیدن سلطان به اهداف یاد شده در بالا باشد، ذکر میکند و او را از آنها نهی میکند. باب اول کتاب سوم به شرح وظایف پادشاه و اطرافیان او مربوط میشود. در فصل اول این باب ابن ازرق درباره سیاست ملک در قبال رعایا و «امور عارضه» بحث میکند: پادشاه باید از سویی به تامین معاش رعایا بپردازد و از سوی دیگر آنان را در تحت اطاعت خود نگاه دارد. در اینجا ابن ازرق نیز از اعتقاد اهل تسنن در باب اطاعت از پادشاه پیروی میکند و با استناد به کتب فقهی توضیح میدهد که هیچ گونه مخالفتی با سلطان (جز در حد نصیحت) جائز نیست. سپس به سیاست «امور عارضه» نظیر جهاد ، آفات آسمانی ، جنگ داخلی، قحطی و احکام آن میپردازد. «سیاسة الوزیر» موضوع دومین فصل این باب است. در این فصل نصایحی آورده شده که عمدتا از نوشتههایی مانند افلاطونیات و العهود الیونانیه گرفته شده است، اما درباره نقش وزیر که در کشورهای اسلامی اهمیت بسزایی داشته، در این بخش بسیار کم سخن گفته شده است. ظاهرا باب دوم کتاب سوم دارای اهمیت بیشتری است، زیرا در آن از تکالیفی بحث میشود که پادشاه در آغاز به دست گرفتن زمام امور کشور، عمل به آنها را وعده داده است. اما تمامی این تکالیف از دیدگاه فقهی بررسی شده و نشانگر فضای عمومی تحلیل مؤلف است. ۳.۶ - کتاب چهارماز آفات سلطنت (ملک) سخن میگوید و بیشترین بخش آن از مقدمه ابن خلدون فراهم آمده است. همچنین در خاتمه کتاب، مباحثی در سیاست اجتماعی و اخلاق اقتصادی (سیاسة الناس و عیشه) مطرح میکند که به طور عمده از کتاب احیاء علوم الدین غزالی گرفته شده است. ۴ - وضعیت کتابکتاب توسط آقای دکتر علی سامی نشار مورد تحقیق قرار گرفته و در پاورقی اختلاف نسخ، معرفی اعلام و توضیحات الفاظ و اصطلاحات ذکر شده است. در پایان هر جلد از کتاب فهرست محتویا ت آن مشاهده میگردد. در پایان جلد دوم فهارس اسماء اشخاص، اسماء کتب، اماکن و قبائل، مراجعی که در متن آمده و مصادر مورد تحقیق عنوان گشته است. [۱]
دائره المعارف بزرگ اسلامی جلد دوم، ص ۱- ۴.
۵ - پانویس
۶ - منبعنرم افزار تراث ۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). ردههای این صفحه : کتاب شناسی
|